آرشیو مطالب
شب است و دامن صحرا و اشک دیده من
متاب ماه که گردیده ماه من خاموش
عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا
تا میخورم به زخم سرش میخورم زمین
سوختم ز آتش داغ تو
مداحی آذری
ای ماهی دریا برایت گریه کرده
این روزا دلت محزونه
بوی بقیع می وزد امشب به جان ما
این روضه حسنه که غرق در محنه
یک گل کنار علقمه فتاده
فاطمه شمع شبستان علی
اشک از دیده خونبار بیفتد سخت است
مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم
درد پهلو خوب نه بدتر شده این روزها
ظهور عصمت پروردگار زهرا بود
راس تو میرود
پر پرواز تا حرم بازه
