آرشیو مطالب
با همین سوز که دارم بنویسید حسین
شمس جمال تو عشقه
زدم قلم به مرکب
ما را نظر دوست خدا باورمان کرد
یم فاطمی در سرمدی
آمدی تا نوه اول زهرا باشی
وقتی شنیدم حضرت الله
مصطفی جان جهان است و بود فاطمه جانش
چیزی که ندارم ببرم محضر ارباب
عقل و خرد را به وصف تو طلبیدم
ما را نظر دوست خدا باورمان کرد
وقتی دخیل ها گره این درند و بس
تو اسوه پاک همه جوونایی
ای کاش به ما نیز صفاتی برسانی
ساقیا آمدن عید مبارک بادت
آسمونا آیینه بندونه
دخیل دست تموم دنیا
مداحی آذری
