آرشیو مطالب
سائلیم و نوکری ات آبروی ماست
چشمایی که پره بارونه خیره به گوشه ای میمونه
اگه مادر نداری خودم برات گریه میکنم حسین
سامان من به هم اگر این گونه خورده است
در سوخته و به ما دگر سر نزنید
ای جوون من که بدون من تا خدا رفتی
من همونم همیشه از همه فراری
دل تنگم هواییه
هم کوثری هم دختری
دوست دارم تا به خاک دوست بگذارم سرم را
نیست یارای نفس در سینه سینای من
عزادار تو تموم عالم
شب هم راز منه
آهسته در میشه باز
کیست زهرا آنکه ختم الانبیا را کوثر است
غم شده تقدیرم من بی تو می میرم
کیست زهرا آنکه ختم الانبیا را کوثر است
ای پرستو گل خوشبو
