آرشیو مطالب
فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی
دستامون دوباره میخوره روی سینه
اللهم رب شهر رمضان
یک عمر رفت و آشنای تو نبودم
روضه
روضه
فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی
تو رب بنده پرور
وقتی که آمدی به برم نور دیده ام
افکنده ام به راهت قلب ناقابلم را
سخنرانی
ای که عطر تو بهار این شب تاریکم
زهی خجسته زمانی که یار باز آید
دوباره دستای خالی اگه رو به آسمونه
حالا شب شیدا شدنه این دل مستمه
ما از ازل به جز تو هوایی نداشتیم
همه ی عالم بدونید که علی خدای عشقه
به خدا برای عشقت یا علی
