آرشیو مطالب
نرو هستی که بگذاری مرا بر خاک و بگریزی
می سوزی و می سازی
گویا دعای نیمه شبم بی اثر شده
دیشب تا صبح گریه کردی
لیلا تر از لیلایی ای مادر زیبایی
یگانه حامی شیر خدایی
دل من آگاه است
دلم از حوضچه اشک وضو میگیرد
مثل کوه توی غروب مثل ابر توی شفق
طنین بی کسی تو در آسمان افتاد
آمد کنار کوثر آتش گرفت اشک
غریب آقا
زمین به سیل سرشکم به آه افتاده
کتاب عشق و فداکاری است فاطمه من
امشب دیگه وا میشه پیش همه مشت من
ای بانوی رشیدم از داغ تو خمیدم
ای همه شب به گوش تو
سقای دشت کربلا دستش شده از تن جدا
