آرشیو مطالب
سال ها بر درگهت خدمت گذارم یا حسین
کرب و بلا رویایی زیارتش دنیایی
حسین واااای
منظر دل های ماست کرب و بلایت حسین
حیف است که زینت دادمان پبغمبر
مادر ندارد شاهی که لشکر ندارد
یادش بخیر موی تو را شانه می زدم
وا عطشا به کربلا
هر صبح سلامم به تمنای وجودت
مکن ای صبح طلوع
مهری از مهر علی کنده به یاقوت دلم
در کرب و بلا هر که تنش خاک شود نقش گنه از نامه او پاک شود
شب آیتی از طره گیسوی حسین
بدجور دل شکسته ای و گریه می کنی
ای اسطوره ادب ای قتال العرب
از عالم سری حسین دل می بری حسین
مکن ای صبح طلوع
حسین وااای
