آرشیو مطالب شب چهارم محرم
خدا بود گواه من
دوباره زمزمه عشق از دلم برخاست
عاشقی دلخسته ام هستم گدای کربلا
روز و شب گردم برایت یا حسین
با تمام بی سر و سامانی ام
میان قبر می گویم حسین جانم
اللهم اجعلنی عندک وجیها بالحسین
جانم زینب، زینب جانم
سنگ تو رو به سینه میزنم
داری آتیش به بال و پرم میزنی
هوای نینوا را دوست دارم
سینه زن عمه ی ساداتیم
تو خیمه هنوز من سرلشگرتم
گفت ای گروه هر که ندارد هوای ما سرگیرد برون رود از کربلای ما
وا غمات زخم دل غمهات شد
