آرشیو مطالب
نسل رودی زاده دریا
ای دختر خیر البشر زهرا یا زهرا
بین گلوی مرد خسته بغضی غریبونه نشسته
از غم مظلومی شده شیعه غمگین
شب مهتاب اومد
گر چه از عشق فقط لاف زدن را بلدیم
شب اشک و شب آهه
الهی قلبی محجوب
ای بانوی با وفا خدیجه
از همان روز که از دامن مادر زادم
منظر دلهای ماست کرببلای حسین
تو حضور گریه هام
ای دلبر و دلدار ما یا حسین یابن زهرا
روضه
قلم در دست میگیرم اما ذهنم پریشان است
لطف تو ارباب آبرومونه
شب مهتاب اومد
آغاز کردم شعر خود را با اباالفضل
