آرشیو مطالب
انکار خدای ازلی نتوان کرد تفریق رسول از ولی نتوان کرد
چشمه کوثر اگر به راه بیفتد
یار جوون من دیگه رفته ز دستم
رفتی میان غصه مرا جا گذاشتی
طوفان درد فاطمه ام را نشانده بود
چشمت زدند بس که تماشات میکنم
مقتل نوشت آه و یعنی تمام شد
تا طفلی میگه آب گریه ام میگیره
چو گنج از چه به خاک سیه نهان شده ای
ما را همه روزه یار و محرم غم توست
امشب مرا برای خودت انتخاب کن
خاکیم بس که زمین خوردم و غفلت کردم
خواهم دلی که قلب شود در لقای تو
قسم به صحن بلندت به کربلای شما
سحر بود و غم درد
یقین خدا نداشتم اگر تو را نداشتم
روضه
یا رب دل مرده مرا احیا کن
