آرشیو مطالب
هرگز مباد آنکه سر زلف وا کنی
بهار است و من آن بلبل که ترک آشیان گوید
دادت خدا هر آنچه از آن خوب تر نداشت
روضه
روضه
موجی رسید و هیبت دریا تکان نخورد
زهرا همان کسی است که بیت محقرش
آقای من به جان تو شرمنده تو ام
موج پرچمت دل رو عاشق میکنه
اشک زهرا جزو اموال من است
وقتی میبینم من تو رو دلم هزار تا راه میره
بر مشامم میرسد بوی عزای فاطمه
هر نفس دلم پر غمش
ما حساب خود ز نا اهلان جدا خواهیم کرد
ای زخمی دنیا دلم بد کردی دنیا با دلم
من عبدم و تو شاه علی ولی الله
باز هم یک بار دگر شب احیا شده است
دل من و حرم تو برده
