آرشیو مطالب
شده روشن دلا به انوار طاها
آقا مرا ببخش سرافکنده آمدم
بعد از سپاس نعمت خلاق الاینا
نور افلاک نور فلک از جبین تابنده اوست
تا افتد اشک چشم من به روی صورت اصغر
ز ضرب تیر چنان دست و پای خود گم کرد
هر روز پای مرثیه های تو سوختم
هر دل که شکست ره به جایی دارد
اگر کفر اگر دین تو را می پرستم
تو نور امیدی تو نبض خورشیدی
همه میگن خدا تکه
این بادیه پر نور اگر می گردد
نگاه کنین امشب خنده مولا رو
دنیا دنیا دلم مجنون تو
تو ای سرچشمه هر عشق
گرچه چندی است که بی روح تر از هر جسدیم
مادرت منتظرت مانده چرا خوابت برد
صبر و قرار خیمه ها رو بردی
