آرشیو مطالب
صفای خانه من همه بهانه من
علی جان علی جان نظر به حالم کن مولا
روضه
ای کاش ماه من شب تاری نداشتی
میروی و از غمت دارم به لب این زمزمه
یابن الحسن بیا که دلم غرق ماتم است
ای جان من هر چند دیگر نیمه جانی
سر تا پای من مست رخ ماه حسینه
این دل شب که نشستی بغل بستر زهرا
تو را به زمزمه و اشک های مادرتان
پادشاه ارض و سمایی
ما که با هم یه روز از عالم بالا اومدیم
در خونه رو نگاه می کنم
تا به کی محجور از یاری یا زهرا مدد
دیده وا کن تا که اشکم را ببینی فاطمه
فاطمیه با شور و غوغا
روضه
دم بسترت تا میام و میشینم
