آرشیو مطالب
عشقت میان سینه من پا گرفته
ذکرمون سینجلیه
من خشک و تو دریایی
ذکرمون سینجلیه
هلهله به پا کنید که دریا اومد
عشقه عشقه شام عشقه
باز هم زائر سپیده شدم
وسط بهت زمین عشق تلاطم می کرد
السلام علی الساقی العطاشا
صبح الست بود و خدا بی حساب داد
دستامون پر از نیازه
علی عشقمه یارمه کارمه
غنچه نرگس شکوفا شده
شبی که آمده بودی به خوابم آمده بود
زخمی ام التیام می خواهم
روزی که میای آسمون زمینو گل بارون میکنه
ای جنگل انبوه رحمی ما کویریم
جایی برا قطره دل دریا نمیشه
