غصه و غم، اشک و ماتم را به من دادی حسین

اگر کشتند چرا رویت کشیدند

آتش گرفت هرکه به سویش نگاه شد

عمری گذشت اما به درد تو نخوردم

ای وسعت محبت بی انتها حسین

سوره غم می رسد آیات مریم می رسد

بوی زهرا می دهد هر کس که به روضه می رود

السلام علیک یا ذبیح العطشان

باران نم نم دیدنی است

آبی نبود در خیمه ها رسانید

پاشو که نفسم نگیره پاشو تا پسرم نمیره

مجنونم لیلایی حرم تو رویایی

بر ندارم سر از این خمار مستی

احمد به روی دست علی را گرفت و گفت دست کسی نظیرش اگر هست رو کند

گفتی میان خیمه برایت دعا کنم

بی قرارم آره تویی همه کس و کارم

نوکر خوبی نبودم خودمم میدونم آقا

می شود هر روز اشکم در عزایت بیشتر

دلم گرفته دوباره این شبا برا حرم گرفته

با سر نیزه تنت را چه به هم ریخته است