آرشیو مطالب
چشم که وا کردم و دنیا دیدم دل بابام و سوخت
کنج زندان بلا به غم اسیری
من از شوق بارون به دریا زدم
سی ساله غم تو سینمه
ما نوکریم و عادتمان گریه بر حسین
برای ما آواره ها کی سرپرست و قیمه
بازم منم و بغض و اشک و بارون
بی قرارم ابر چشمامون می چکه بارون
نوکرت عاشق نوکریشه
گنبد زیبا تو عشقه
توبه کردیم که دیگر غم دنیا نخوریم
تعریف من از عشق همان بود که گفت
هستی حیدر افتاد ای وای
این شبها دلم خون ای وای
دوست دارم لحظه ی حرمت رو دیدن رو
گله دارم از زمونه هر کی دلتنگه بخونه
مولا مولا
همه تسبیح به دست اند به تسبیحات اش
