آرشیو مطالب
گل بر من و جوانی من گریه می کند
شبی در خواب بودی آمدم بازوی تو دیدم
روضه
کرم حسین علم حسین
اگه میشه نفس بزن
من میخوام به پات تمنا بیارم
روضه
ابریه هوای چشمام با غمی که ناتمومه
نوکر خوبی نبودم
شام غربت سر نشد هر چه حیدر کرد حال فاطمه بهتر نشد
الهی بشکنه دست مغیره
ای پدر بنشین و با من
اگر بال و پرم بخشند بی زهرا نمی خواهم
روضه
جز غم کسی به خانه من سر نمی زند
دلم گرفته دوباره این شبا برا حرم گرفته
اینجا که عطر آگین به بوی مشک و عود است
روضه
