آرشیو مطالب
مادر از طراوت برگ گل تو نمونده نشون
پناه حرم یه مادری داره به صورتش میزنه
دلم گرفته دوباره این شبا برا حرم گرفته
با عنایت تو گریه میکنم
اسمتو نگیر از صدای من
روضه
اگه راه خونتو بلد نبودم
روضه پایانی
بابامون یه پهلوون
از وقتی که یادم میاد سایه ی روی سرمی
سینه زنا بسم الله
خون جگر افتاده و پشت درب خانه در خطر افتاده
شب دیدار بود هر شب جمعه
اگر بال و پرم بخشند بی زهرا نمی خواهم
من تو رو دارم هیچی نمی خوام
ای پدر بنشین و با من
یا زهرا بودی همیشه یار من
میدان نبرد تو میان در و دیوار
