آرشیو مطالب
کیمیای عشق حب حیدر است
حالمون خداییه
خنده امشب زیر چتر یاس مهمان می شود
شور عشق تو عسل شده
شبای ماه خدا ماه تویی
سقای دشت کربلا دستش شده از تن جدا
ای تکیه گاه حرم ای دلاورم
حالا که من از حرم دورم
اگر که چشم من از دست گریه باز تر است
وسط چندتا یهودی میون ازدحام
مهتاب گونه ام پر از رد پا شده
شوقی درون سینه برای وصال نیست
سایه خواهر من را زن همسایه ندید
ای نور بصرم ولدی پسرم
من به جای تو میمیرم تو به جای من بلند شو
چه فایده که بماند سری به جای خودش
روضه
سر می شود زمانه ولی بی تو
