آرشیو مطالب
مراسم احیا
بعد یه عمری آزار داره برای دیدار آماده میشه
الله اکبر دم سحر وقت اذونه
یک بار اگر که با تو شبم سر شود بس است
طاقت بیار خدای ما بزرگه ای اصغر
از حریر خیمه در ناب بیرون آمده
نفس به سینه مقدم به آه خواهد شد
تا که دستم پر از تماشا شد
روزه دار چشمای حسنم
دعای مجیر
تو کرم آقا زبون زدی
یا قاهر العدو و یا والی الولی
سبزه رنگ مهربونی و صلح وصفا
خیابان در خیابان فکر میکردم
بین حجره است و کسی نیست به دادش برسد
نگاهی کن مهربون آقا
دعا بهانه در انتظار بودن ماست
بسوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند
