آرشیو مطالب
اینچنین بر دلم افتاد به امید خدا
روضه
ای آرامش دریا
قرارمون نبود رو نیزه ها
دیرگاهی است گلو بغض مکرر دارد
روضه
حالا که من از حرم دورم
آخرین تیر در کمان خدا
مراسم احیا
قبل از آنکه بنویسند جزای همه را
دیگه موی شونه کرده نمیخوام
خرابه مون صفا گرفت بابا حسین خوش اومدی
حالا که من از حرم دورم
سجاده باز کرد و حسینیه باز شد
شکسته گلو بغض بی صدا برگرد
مگه میشه تو بری خواهرت بمونه
سخنرانی
شد عادت همیشگی ما، نبودنت
