آرشیو مطالب
انکار خدای ازلی نتوان کرد تفریق رسول از ولی نتوان کرد
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست
عمه حلالم کن خیلی زحمتت دادم
آی اگر دست پدر بودی به دستم
ای آفتاب آینه دار جمال تو
روضه
حسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند
اینجا کجاست بزم عزایی که سوخته
از یار خود جدا شدن آسان نیست
جز داغ تو هیچکس مرا پیر نکرد
علی جان ای امام من پریشانی چرا
حسین جان با داغ تو چو مریم مصلوب مانده ام
مو که افسرده حالم چون ننالم
کشید نقش تو نقاش و اشتباه کشید
نسیم روضه وزیدن گرفت از مویت
هیچکس فکر نمیکرد بیفتی از پا
روضه
