آرشیو مطالب
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
غربت رسید و داغ حرم را زیاد کرد
چه تک و تنها چه غریبونه
من که کبوتر دلم انس گرفته با رضا
شاد کن این دلم که غمگین است
ارث از نبی برده پیمبر بودنش را
سلسله موی دوست حلقه دام بلاست
ای سمت نوکری ات
چه تک و تنها چه غریبونه
ای به زندان کرده خلوت با خدا
من گرد راه حضرت زهرا نمی شوم
به خدا دار و ندارم یه دله
ای مادر تو که رفتی
ای که در آسمان هر غمزده مهتاب تویی
بی تاب بی تابم دلتنگ اربابم
ای که در دست خود داری کلید عرش اعلی
من فدایی سر موی امیر المومنینم
چون زل زدن آخر شیری به شکارش
