آرشیو مطالب
یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری
شبا این خرابه خیلی خیلی سرده
ای دهم حجت خدای ودود
ظالم تو از حکومت دنیا به ما مگو
خوابتو دیدم که داری میای عزیزم
میخواهم اینک بخوانم شعری برای نگاهت
روضه
مرا ز باغ چه حاصل که پای در بندم
رفتی و روز من شب شد
دیشب خواب کربلا رو دیدم
چو دیدم در لوح خلقت دلم را
روضه
حاجت به کفن نیست که بر جسم کبودش
همه جا را سیاه می دیدی
تا میخونی دعا گریه میکنی
چه حیف شد که نمردم
و دست مردم این شهر عجیب سنگین است
سری به نیزه بلند است
