آرشیو مطالب
مونده دو چشمم به در ای عزیز زینب
گهواره میبینم گریه میکنم
علی امام من است و منم غلام علی
هم او که دلبره آمد خوش آمد
از آسمان به زمین آفتاب می آید
یا علی مالک ملک دلی
رسید مژده که الگوی عدل و داد آمد
تو کیستی ستاره برج ولایتی
آفریدند تو را تا که مسیحا باشی
روضه
دریاب من بی دست و پا رو
دلبری که من دارم
پسرم در تب و تابه
منت خدای را که علی شد امام ما
انکار خدای ازلی نتوان کرد تفریق رسول از ولی نتوان کرد
در خاطره ماندگار بودن
به کوچه ای که در آن با رخت جسارت شد
خواستم از فاطمه بنویسم
