آرشیو مطالب
چشای زینب بی خوابه
چه کنم تا به گنه این همه عادت نکنم
مراسم احیا
سوزم و سازم و ناید ز درون فریادم
ذکر استغفار
فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی
فاتحه میخونه آسمون
علی ای همای رحمت
کسی که گردش عالم به چشم هایش بود
اللهم رب شهر رمضان
رو سرت جای عموده
مگر به کربلا کفن به غیر بوریا نبود
کاش میگشتم فدای دست تو
عرض ارادتم به ابالفضل
زنده ی جاوید کیست
دوست دارم داد دل از چرخ بازیگر بگیرم
بغض او در گلوی دریا بود
تو بگشا چشم پیکان بسته ات را
