آرشیو مطالب
جانم به لب رسیده ز آه تو یا علی
تویی که وصف کمالت جمیع آیات است
گمان کنم دگر این دردها دوا نشوند
ای آسمان روشن شبهای تار من
نفسی علی زفراتها محبوسه
روی نیازم کجاست کوی حسین است و بس
زهراست چراغ شب طوفانی حیدر
در کنار بسترت مینالم ای یار
بر خوان غم، چو عالمیان را صَلا زدند
چه ذوالفقار به عزم مصاف بردارد
یک عده آمدند و در خانه را زدند
روی نیازم کجاست کوی حسین است و بس
گرچه پر از دردم علی
مادر جوونم وای وای وای
از من حلاوت سخنت را گرفته اند
مادر من حسینتم مادر
روی نیازم کجاست کوی حسین است و بس
مدعیان کم زنند دعوی بالاتری
