آرشیو مطالب
بسم رب العشق
می گفت به ماه آسمون شمع شبستون منی
من که با قدرت ایمان خودم
عمه چشام سنگین شده بیا و امشب از بابام بگو
شاه شمشاد قدان
ای عمه جون من راهی ام
روی نیازم کجاست کوی حسین است و بس
می بینم تو رو روی بستر
سلسله موی دوست حلقه دام بلاست
دل هر عاشق شیدا علی گوید
دیوانه خموش به عاقل برابر است
گل بر تو و جوانی تو گریه می کند
چی میشه امشب برا من قصه حیدر رو بگی
جانم به لب رسیده ز آه تو یا علی
روضه
جانم به لب رسیده ز آه تو یا علی
کنار دل و دیده دریا ابالفضل
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
