آرشیو مطالب
زده بارون تو هوای شب رویا
دل من چون تن تو صد چاک است
ماه ملک منظر باخ
ما را سرشته است علی وارمان کند
دم نبود و آدم نبود و عالم نبود علی بود
خدا بخواد امشب از اون شباست که
چه خبره باز پیمبر اومد
این که رو دست مولا
ای پسر من پدر پیر توام
نیمه شبه خورشید و مهتاب اومدن
ای نفس های حضرت دریا
چه شود ز راه وفا اگر نظری به جانب ما کنی
هر دل میدونه که دلبری به غیر تو
اول کارم علیه آخر کارم علیه
مگه میشه فاطمیه بشه آسمون نگیره
نگاه بی رمقت شده قاتل جونم
زهراست چراغ شب ظلمانی حیدر
من بحر نهفته در سبویم فریاد شکسته در گلویم
