آرشیو مطالب
با جای خالی تو دلم پر از خون شده
لرزه به دست حیدر کرار افتاد
بین روضه می شود حس چون حضور فاطمه
ای سید الکریمم بر دامن تو دستم
بلند می کنم از سوز سینه آهم را
شب و کابوس از چشم من کم سو نمی افتد
آرومه ولی معلوم نیست چشه
روضه
دلگرمی این روزهای سرد برگرد
دیگه نشد ببینمت آخه چشام خون میومد
برده این کوچه امانم من که بند آمد زبانم
بیا مادرم ببین که خونه داره میباره از آسمون
عزادار این روزهای غریبیم
قرار علی کجا داری میری بهار علی
تموم دنیا شنیدن صدای غربت منو
روضه
ای ز چشمت جاری اشک دانه دانه
خسته و آشفته حالم با قد همچون حلالم
