آرشیو مطالب
خانه ما گرچه از خشت است و گل
هستی ام زهرا با دل خونین رفتی از دنیا
در سایه طوبی اگر عرش ایستاده است
قلبم به موج غصه و مرگ است ساحلم
ابریه آسمونت چشای نیمه جونت
دامن علقمه و باغ گل یاس یکی است
ذکر حسین
دوباره کوچه هارو ریسه ببندید
انتظار در مبارزه است
فصل بهارانه دنیا گلستانه
امشب ز خواب های پریشان که بگذریم
تو به من رنگ و بو دادی حسین جان
اولین مرتبه اش بود نشد برخیزد
میاد یک کاروان با اشک بی امان
روضه
فارج الهم کاشف الغم
سلام ای به دنیا و عقبی امیرم
چیزی که ندارم ببرم محضر ارباب
