آرشیو مطالب
دیوانه و خرابم من
تا که سرمشق عشق املا شد
برپاست نهاد آسمانها به علی
ای به فدایت همه جان جهان
اگه میخوای بمونی تو خونه حیدر
می رسد از منبر کوفه ندای او به گوشم
دردای من بی درمونه
اون که تو رو برا دل آفریده
ای ماه من به نیزه اعدا چه میکنی
ای که در آسمان هر غمزده مهتاب تویی
نیمه شب است و مانده علی که چه ها کند
یا حسین بی سر و سامان تو ام
السلام ای ثمر عمر پیغمبر زهرا
شوریده و شیدای توام
اون که تو رو برا دل آفریده
ای کتاب عشق من بسته نشو
وقتی گدای فاطمه بودن برای ماست
بیمار چندین روزه این خانه دارد
