آرشیو مطالب
تاول دستامو نگا کن
غریب و خسته و بی غمگسار میمیرم
لالا گل پونه من
سومین گنج شاه کرب و بلا
پیراهنی که دوختم بهر محسنم
با رفتنت خالی مکن دور و برم را
ز سیل اشک چو نخل خمیده بر لب جویم
دوباره شب شد و سردرد دارد
دلم خونه فضه پریشونه قضه
دلداده باید بود و از دلدار باید خواند
پشت در تا جا یار من گرفت
از بازی عجیب فلک آه می کشیم
آتش بگیر تا که بدانی چه می کشم
در شهر پر از فریب بودن سخت است
تا که زدم غوطه به دریای فکر
شهر نیرنگ بود و مادر بود
از خاک پای تو سر بر ندارم
صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست
